قديمىترين توصيفى که از بازار اصفهان به جا مانده است، شرحى است از قرن چهارم هجرى قمرى (دوران ديالمه)، در کتاب «رسالهٔ محاسن اصفهان» تحت عنوان «بازار جورين» که مىگويد:
«بازارى بود بر دروازهٔ خور (خورشيد) که يکى از چهار دروازهٔ مشهور اصفهان در آن زمان بوده و در فصل نوروز عامهٔ مردم اصفهان با انواع خوردنىها و آشاميدنىها و آلات و ادوات موسيقى يکى دو ماه را در آن محل به تفريح و عيش و عشرت مىگذراندند و بالطبع براى احتياج اين جمعيت از اغذيه، البسه و غيره بازارهايى برپا مىکردند و طوافان و بازاريان انواع نعمتها را در آنجا گرد مىآورند.»
در همين کتاب کالاهايى که در بازار اصفهان عرضه مىشد، به اين شرح آمده است: ظرائف بغداد، خزهاى کوفى، ديباى روم، شرب مصر، جواهر بحرين، آبنوس عمان، عاج هندوستان، گليمهاى آذربايجان و گيلان، فرشهاى اَرمَن و ...
در قرن هشتم هجرى قمرى، «از بازار مظفريه با شش دروازه و چهارصد باب دکان و حجره که با آجر و گچ بنا شده و در داخل آن چهار کاروانسراى بزرگ مجهز به اتاقهايى براى سکونت مسافرين و اهل معاملات، با اصطبل، فضاى باز، دو مسجد و يک سقايه» نام برده شده است.
ناصرخسرو در سال ۴۴۴ هجرى قمرى، از عظمت بازار اصفهان در آن دوران ياد کرده است.
بازارهاى کنونى اصفهان که شاخههايى از بازار بزرگ سراسرى آن است، در دورهٔ صفوى همزمان با بناهاى ميدان بزرگ و مجموعهٔ آثار اطراف آن پديد آمده و توسعه يافتند.
شواليه ژان شاردن فرانسوى «از بازار قيصريه و بازار بزرگ اصفهان با سردر عالى و تزئينات آجرهاى چينى (کاشىکاري) و سکوهاى وسيع (از) سنگ يشم و سماق که (بر آنها) جواهرفروشان و زرگران انواع و اقسام زيورآلات و جواهرآلات و سکههاى کمياب را به فروش مىرساندند»، ياد کرده است. در بالاى سردرِ قيصريه، تصويرى است که شاهعباس را در جنگ با ازبکان، يا در شکارگاه نشان مىدهد و همچنين تصاويرى از مردان و زنان اروپايى نيز ديده مىشود. ساعت و ناقوس بزرگى هم بالاى سردر بازار نصب شده که در جنگ شاهعباس با پرتغالىها در هرمز به دست ايرانيان افتاد و به اصفهان انتقال داده شد.
بر سردرِ قيصريه، هماکنون دو پشتبغل کاشىکارى صحيح و سالم وجود دارد که به شيوهٔ مينياتورهاى دوران صفوى، يک نفر تيرانداز را با سر انسان و تنهٔ شير و دماژدها نشان مىدهد. اين مجموعه، نمايش برج قوس است که مورخين مشرق زمين، زمان احداث شهر اصفهان را در اين برج باور داشتهاند.
شاردن مىنويسد : «از سردر قيصريه وارد مجللترين و بزرگترين بازارهاى اصفهان مىشويم که محل فروش پارچههاى گرانبهاست و گنبد منقش بزرگى در وسط آن قرار دارد. در طرف راست اين گنبد، ضرابخانه و در طرف ديگر آن «کاروانسراى لَلهبيک» بنا شده است.» «شاردن» از کاروانسراى «مولتانيان» در اين بازار نام مىبرد که عدهاى از مولتانيان هند در آن به تجارت و دادوستد اشتغال داشتهاند. او به بازار صحافان، صندوقسازان، سرّاجان و کاروانسراى برنجفروشان، بازار لبّافان، آهنگران، کاروانسراى گلپايگانىها و کاروانسراى حلاّجان، بازار کفاشان و ساغرىسازان، بازار عطاران، قنادان، داروفروشان و فروشندگان زيورآلات و پارچههاى کهنهٔ قيمتى و بازار مسگران، راستههاى ترکشدوزها و زينسازان و چپقسازان و تير و کمانفروشان، همچنين به زيباترين و بزرگترين قهوهخانهٔ اصفهان در مدخل بازار قيصريه اشاره کرده است؛ با تالارهاى بزرگ و نيمکتهايى که به راحتى مىتوان روى آنها نشست.
امتداد بازار بزرگ اصفهان به مسجد جامع و سپس به «بازار عربان» منتهى مىشود. اين بازار را به مناسبت مجاورت با گنبد نظامالملک و مسجد جامع، «بازار نظاميه» يا «نظامالملکي» نيز گفتهاند و تا نيم قرن پيش رشتههاى طولانى و متعددى، اين بازار را به بازارهاى دروازهٔ طوقچى و بازار غاز و ميدان وصل مىکرده است. از انشعابات ديگر آن، بازار ريسمان و مدرسهٔ کاسهگران است.
مجموعهٔ آثار تاريخى ديگرى مانند مدرسهٔ ملاعبداللّه (مولانا عبداللّه شوشتري)، ساروتقى، مسجد جارچىباشى، مدرسهٔ صدر، مدرسهٔ نيماورد؛ و کاروانسراهايى از عهد صفويه و قاجاريه مانند کاروانسراى مخلص، گلشن و تيمچهٔ ملک و بسيارى کاروانسراها و تيمچههاى ديگر؛ و حمامهايى از عصر صفويه، بر اهميت تاريخى مجموعهٔ معمارى بازار بزرگ اصفهان که از سردرِ قيصريه تا سردرِ مسجد اصفهان امتداد دارد، افزوده است.
f
عالي بود ولي اگر عكس مكان هايي كه توضيح داده ايد هم بود خيلي بهتر ميشد