صدها سال از تشکیل اصناف در دنیا و ایران می گذرد و در طول این سال ها به تناسب تغییر فرهنگ ها و روش های زندگی، تغییرات زیادی در اصناف و مشاغل به وجود آمده است.
بسیاری از مشاغل در این سال ها از بین رفته و بسیاری دیگر متولد شده است. برخی تغییر نام داده اند و تعدادی دیگر از همدیگر جدا شده اند. در مجموع اصناف بر حسب نیاز جامعه و مشاغل تغییر و تحول یافته اند؛ صنوفی مثل ندافان، فخاران، گرمابه داران، سونا و ماساژ، عصار و حلواساز، عطاران و سقط فروشان، کبابی و حلیم پز، آبمیوه و کافی شاپ در گذر زمان تغییر کرده اند.
گرمابه و سونا!
صنف گرمابه داران، سونا و ماساژ نامش از ابتدا همان صنف گرمابه داران بود. این صنف پس از تحول در صنعت ساخت و ساز و ایجاد آپارتمان هایی که همه سرویس های مورد نیاز خانواده را در فضای داخلی خود داشت، دستخوش تحولات زیادی شد. در دو دهه اخیر این صنف، هم تعداد واحدهایش رو به کاهش نهاد و هم تعداد مشتری هایش به حداقل رسید. این وضع تا جایی ادامه داشت که صنف گرمابه داران در شرف برچیده شدن و اعلام ورشکستگی واحدهای موجود بود. این صنف بارها درخواست داد که بخش سونا از صنف استخر جدا شود و به این صنف بپیوندد تا این صنف از نابودی نجات یابد. گویا سرانجام این امر محقق شد و صنف گرمابه داران و سونا به دنیا آمد. بسیاری از فعالان این صنف معتقدند سونا در حیطه گرمابه بهتر فعالیت می کند، مانند حمام های ترکی که ماساژ، سونا و حمام را در یک مجموعه دارند. هرچه هست این که اکنون بسیار کمتر و کمتر در شهرهای بزرگ، گرمابه قدیمی و سنتی می بینید. گرمابه های سنتی با ساختمان های زیبایش جای خود را به آپارتمان هایی بلند داده است.
فخاران
فخاران و کوزه گران در حقیقت صنف سفالگران و پزندگان سفال بوده اند. گرچه از این صنف اکنون فقط فخاران فعالیت اندکی دارد، اما می توان گفت هنوز هم زنده است؛ زنده به کوره های آجرپزی که این روزها قیمت سوختشان سر به فلک کشیده است.
این صنف در گذشته ای نه چندان دور که هنوز ظروف و محصولات سفالی در تمام خانه ها یافت می شد، تقریبا تمام نیازهای سفالی خانوار بخصوص کوزه و ظروف حمل آب را تولید می کردند. این صنعت هم با آمدن چرخ های سفالگری و پس از آن آمدن ظروف آلومینیومی و تولید انبوه ظروف چینی کم کم این صنف تبدیل به صنف فخاران شد و آجر تنها فرزندشان. سفالینه ها هم در حد تزئینات سوغاتی و پارچ های دوغ سفره خانه ها تقلیل پیدا کردتا مردم تفلون و چدن را بیشتر مورد توجه قراردهند.
ندافان
پاییز شده، اما دیگر با آمدن فصل رنگ ها، کمتر کسی صدای کمان حاجی نداف ها یا پنبه زن ها را می شنود. دیگر شهرها آنقدر بزرگ و شلوغ شده که دیگر نمی توانی آواز کمان ها را دنبال کنی و به عمو پنبه زن برسی. شاید در شهرستان ها یا روستاها هنوز اثری از این شغل باقی مانده باشد، اما در شهرهای بزرگ دیگر بندرت هم یافت نمی شوند!
ندافان دیروز و پنبه زن های امروز هم از جمله صنوفی هستند که در سال های اخیر خیلی تغییر شکل داده اند. برخی واحدهای تجاری این صنف هنوز هم در روستاهای چسبیده به شهر تهران مثل باغ فیض یا کن دیده می شود که کمان حلاجی را با یک برچسب «فروشی نیست» برای تزئین به دیوار آویخته اند و پنبه ها را با دستگاه می زنند.
یکی از همین نداف های قدیمی که دیگر حوصله کار کردن سفت و سخت را ندارد و بیشتر کار تعمیرات می کند، می گوید: «زمانی برای زدن پنبه لحاف و تشک های یک خانواده شش نفره ۱۰ تومان می گرفتم و برای دوخت سرویس و لحاف ساتنی عروس ۱۵ تومان! اما الان که با چرخ می دوزند، کار را راحت کرده اند.»
عطار و سقط فروش
عطاری ها البته هنوز هم پابرجا هستند و نام صنف شان هم هنوز عطار سقط فروش است، اما از سقط فروشی و خرده فروشی برای کار راه اندازی خبری نیست. فقط عطاری هستند و سبزیجات دارویی خشک با رویکرد چاقی و لاغری می فروشند! هر از گاهی نیز زعفران و نبات و حتی تخمه بو داده را هم می توان در بین اجناس شان پیدا کرد.
نواده های پست مدرن این صنف راهمین حالا در بازار مولوی می توانید ببینید که خشکبار و کشک خشک را هم میان اقلام شان می فروشند. در مجموع این صنف از دیرباز تاکنون تحولات زیادی پیدا کرده است. در گذشته شغل عطاری و سقط فروشی از پدر به فرزندان به ارث می رسید و فوت و فن آن را بتدریج به فرزندان یاد می دادند.
فنی که در واقع همان داروسازی امروز یا تتمه پزشکی بوده است. هرکسی به این شغل در نمی آمد و به اصطلاح فن آخر این شغل از آن فرزندی بود که همیشه تا آخرین لحظه کنار دست پدر می ماند.
جام جم
برای مطلب شغلهای فراموش شده ایرانی نظری وارد نشده است
نظر خود را بعنوان اولین نفر در مورد شغلهای فراموش شده ایرانی وارد نمائید